جامعه ما، جامعهای به شدت قطبی است و آماده است حول هر چیزی دو قطبی خودش را بسازد. حتی حول ماجرای حمله تروریستی به حرم شاهچراغ و کشته شدن بیگناهان.
یک قطب حول واژه "کار خودشونه" و قطب دیگر حول " تقصیر شما است که اومدید خیابان اعتراض"
قطب اول بعد از اینکه مشخص میشود حمله کار داعش بوده، حتی حاضر نیست تسلیت بگوید و از ضریب دادن رسانه ای به آن طفره می رود، چون معتقد است این خون برایش آورده سیاسی ندارد و به نفع نظام است.
در نگاه اینها، خون باید در خیابان راه بیفتد و خون های تازه را بجوشانید و بریزند تا تنورش همچنان گرم بماند.
قطب دوم امّا، این خون را واحد ارزش سیاسی میداند و آن را ابزاری برای منکوب کردن و متهم ساختن رقیب میداند. برای این قطب خونی که در خیابان یا در زاهدان ریخته میشود، با خونی که در شاهچراغ ریخته میشود، متفاوت است. یک خون، خون خودی است و دیگری خون نخودی. میخواهد خون بیگناهان را روی حقیقت بپاشد، تا دردها و ضعف ها و مشکلات را زیر آن لاپوشانی کند.